فواد و الهام

همسر عزیزم الهام

فواد و الهام

همسر عزیزم الهام

اولین روز کاری

اولین روز کاری

باعرض سلام خدمت تمامی دوستان این اولین روز کاری من دراین وبلاگ است قبلا در پرشیان بودم وبه علت موارد خاص آن راتعطیل کردم امید دارم که به من کمک کنید تا این وبلاگ را آن طوری که می خواهید بسازم .
موارد کاری من گوناگون است.
این تقدیم به شما :

به نام حق
به نام آنکه دوستی را آفرید، عشق را ، رنگ را ...
به نام آنکه کلمه را آفرید.
و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که میخواستم
از او بگویم.
که هر چه بود، پیش از هر کلامی، خودش گفته بود.
باید این واژه های کوچک را شست.

سالهاست دچارش هستم.
و چه سخت بود بیدلی را ، ساختن خانه ای در دل.
و این دل بینهایت، چه جای کوچکی بود برای دل بیتابش.

او رفت و من نشناختمش .
در تمام میخکهای سر هر دیوار، آواز غریبش را شنیدم اما باز هم نشناختمش.
همانگونه که بغضهای گاه و بیگاهم را نشناختم.
یا طولانی ترین ثانیه های تنهاییم که بعد از سرآغاز کلامم، فقط خود او میداند
که آن ثانبه ها چگونه گذشت.
فقط آنقدر او را شناختم که در سایه های افتاده به کلامش، به دنبال جای پای خدا باشم.

اینجا، هر چه هست، جز با صداقت او و کلام و نقشهای او، حوض بی ماهیست.
یا وسعتی بی واژه.
و شاید مزرعه ای باشد با زاغچه ای بر سر آن
زاغچه ای که هیچکس جدی نگرفتش .
اینجا را هدیه اش میکنم. به آنکس که برای سبدهای پرخوابمان، سیب آورد.
حیف که برای خوردن آن سیب، تنها بودیم ....
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد